لوگو انزلی پرس

رسانه انزلی پرس

5/5
آنچه باید از سیروس قایقران بدانیم
زنده یاد سیروس قایقران یکی از اسطوره های فوتبال انزلی و ایران در اول بهمن ماه ۱۳۴۰ در محله کلویر بندر انزلی به دنیا آمد، او ستاره ملوان بود.
سیروس قایقران

سیروس قایقران شماره 9 جاودانه ملوان انزلی در اول بهمن ماه ۱۳۴۰ در محله کلویر بندر انزلی به دنیا آمد.

وی از همان ابتدای کودکی به فوتبال در زمینهای خاکی کلویر روی آورد و با استعداد درخشانش به عضویت تیم فوتبال منتخب آموزشگاهها در آمد.

تصویر: آرشیو اختصاصی انزلی پرس

دوران نوجوانی سیروس قایقران

وی در سن ۱۶ سالگی در سال ۱۳۵۶ موفق شد به عنوان یکی از مهرهای اصلی در تیمهای نوجوانان و جوانان ملوان استعدادهای خود را به نمایش بگذارد و با مهارتهای منحصر به فردش ملوان را به رتبه قهرمانی باشگاههای گیلان رساند.

وی در سالهای ۵۷ تا ۶۳ افتخارات زیادی را برای ملوان و گیلان به ارمغان آورد مانند دو گلی که وارد دروازه پرسپولیس کرد و یا گل زیبایی که وارد دروازه تیم منتخب مازندران نمود.

استقبال از سیروس قایقران

تواضع از خصوصیات کاپیتان قایقران بود

در این دوران وی به عنوان یک بازیکن استثنایی با ویژگیهای اخلاقی عالی و منش پهلوانی در میان عموم مردم محبوب گردید. وی آنقدر متواضع و افتاده بود که همه افراد به او علاقمند بودند .

کاپیتان سیروس قایقران

لبخندهای صمیمی اش هیچگاه از لبان او دور نمی شد و قلبش مانند دریا پاک و بی آلایش بود.

زنده یاد قایقران در سال ۱۳۶۳ به تیم ملی دعوت شد و در سال ۶۶ تنها فوتبالیست شهرستانی بود که شادروان دهداری بازوبند پرافتخار کاپیتانی تیم ملی ایران را به بازوان او بست.

سیروس قایقران و تیم ملی فوتبال ایران

در سال ۶۷ در جام ملتهای آسیا در قطر ، تیم ملی ایران با رهبری سیروس به مقام سومی دست یافت و در سال ۶۹ تیم ایران را با گلهای زیبایش پس از ۲۰ سال به قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن رساند.

قایقران در لباس تیم ملی فوتبال ایران

زنده یاد سیروس قایقران

کاپیتان سیروس در آن دوران نه تنها در ایران بلکه در آسیا و اروپا هم به عنوان یک بازیکن استثنایی مطرح گردید و با وجود داشتن پیشنهاد از تیمهای آلمانی به الاتحاد قطر پیوست.

قایقران در اوج شهرت هرگز مغرور نشد و اصالت خود را فراموش نکرد

او بعد از مدتی بازی در قطر ، مجددا به تیم اول خود ملوان پیوست و این تیم را قهرمان جام حذفی و راهی مسابقات آسیایی کرد.

قایقران به کشاورز تهران پیوست

سیروس در سال ۷۲ به عنوان بازیکن و سپس مربی به تیم کشاورز تهران پیوست و نتایج قابل توجهی بدست آورد. وی سپس به تیم دسته دومی مسعود هرمزگان پیوست و مدتی در آنجا مشغول به مربیگری شد .

در سالهای ۷۶ و ۷۷ سیروس بارها تمایل خود را برای بازگشت به ملوان به عنوان بازیکن یا مربی اعلام کرد.

کاپیتان محبوب انزلیچی ها در صانحه تصادف درگذشت

اما در اوایل سال ۷۷ که وی برای تعطیلات نوروز همراه خانواده اش به انزلی آمده بود در بازگشت و در حالیکه همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود در حوالی امامزاده هاشم با کامیون خاور تصادف نمود که منجر به فوت وی و فرزندش گردید..

قایقران چرا محبوب شد؟

سیروس قایقران

وی الگوی جوانمردی و کمک به نیازمندان بود. تنها کاپیتانی که در شرایط آن زمان که همگان شهرستانی ها را مورد تمسخر و آزار و اذیت قرار می دادند با خلاقیتها و مهارتهای خود به کاپیتانی تیم ملی رسید.

مردی که در عین بزرگی همچنان افتاده و متین بود و درد مردم بینوا را می فهمید. مردی که بسیار پنهانی صدقه می داد و در کارهای خیر شرکت می کرد.

کسی که به اروپا نرفت تا ثابت کند به عشق صیادانی که هر غروب با پاهای ورم کرده از دریا برمی گشتند انزلی را با دنیا عوض نمی کند. سیروی هیچگاه غرور جلوی چشمانش را نگرفت و خاکی ماند.

عجب قایقرانی دارد این ملوان

سیروس عشق خاصی به انزلی و ملوان داشت. خودش می گفت :

بهترین مطلبی که درباره من در مطبوعات نوشته شده این است ” عجب قایقرانی دارد این ملوان ”

سیروس قایقران در لباس ملوان

وی سالها به عشق قوی سپید با یک پیراهن خیس در باتلاق انزلی دوید و اصلا به این فکر نکرد که جز سفید رنگهای دیگری هم در این دنیا هست.

او در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۳ یک چمدان افتخار برای ملوان کسب کرد و مهره مار انزلی چیها در میدانهای دوزخی لقب گرفت.

کاپیتانی تیم ملی برازنده قایقران بود

قایقران در ۲۳ سالگی به تیم ملی دعوت شد و سه سال بعد بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازوی خود بست تا به مرد مورد اعتماد دهداری در مستطیل سبز بدل شود.

وی در مسابقات جام ملتهای آسیا با تیم ملی روی سکوی سوم آسیا ایستاد و ۲ سال بعد هم در پکن با گل زیبایش پرنده خوشبختی را روی شانه های تیم ملی نشاند تا ایران قهرمان آسیا شود.

غرور در مرام سیروس آبای جایگاهی نداشت

سیروس با غرور بیگانه بود و پس از بازگشت از چین پیشنهادات چرب و نرم ژرمنها را جدی نگرفت و به آن سوب آبها رفت تا مدتی دشداشه پوشهای قطری را با آرپیجی های خود به هوا کند.

قایقران فوتبال ایران پس از بازگشت از قطر دوباره پیراهن سفید عزیز را به تن کرد تا با دیگر ملوانان ، قهرمان جام حذفی ایران شود و اینگونه خزر را عاشقتر کند.

قایقران از دیدگاه انزلی چی ها پهلوان بود

پهلوان سیروس قایقران

و حالا چندین سال است که او زیر خاک نمناک بندر خفته است اما هنوز عکسش روی دیوار تمام مغازه های شهر و یادش در قلب تمام آدمهای نجیب شمال ماندگار شده است.

خاطرات هم بازی های کاپیتان سیروس قایقران

پرویز قایقران ( پدر ) :

آیا ورزشکار تا زمانی که زنده است عزیز است ؟

هیچکس از تهران و مرکز استان نیامده که حالی از ما بپرسد یا کمکی به ما بکند. او اولین فرزندم بود. غروب موقع اذان به دنیا آمد.

اولین سالی که به تیم ملی دعوت شد با محمود فکری به تهران رفت و دو روز بعد با گرمکن و بی پول برگشت.

چیزی به ما نگفت اما چند روز بعد فهمیدیم که لباسهای آنها را در اردو زدند تا آنها دیگر در تمرینات حاضر نشوند.

اخلاقش عالی بود، او از نظر مالی کمکی به من نکرد ولی بعدها متوجه شدم که پولها را به مردم نیازمند می داد.

دوستان دورو نگذاشتند که در دوران بازیگری و مربیگری ، آب خوش از گلویش پایین برود. خدا او را بیامرزد.

محمد احمدزاده :

سیروس قایقران و محمد احمدزاده

اغلب دوران ورزشی ام را در کنار سیروس بودم. از نوجوانان ملوان گرفته تا اردوی تیم ملی، ضمن آنکه با هم از ملوان جدا شدیم و به تهران رفتیم.سیروس بچه خونگرمی بود و هیچوقت لبخند از لبانش دور نمی شد.

تصویر محمد احمدزاده در کنار قایقران

سیروس برای بزرگتر همه چیز داشت اما خودش یک مقدار سهل انگاری می کرد. متاسفانه نسبت به همه چیز بی تفاوت بود.

او بچه خاکی و با صداقتی بود و فکر می کرد همه مثل خودش صاف و ساده اند.

نقل قول از محمد احمدزاده

آخرین بار ۲۰ روز قبل از فوتش او را دیدم. برایم خیلی عجیب بود که متحول شده ، حسرت جوانی اش را می خورد و تازه متوجه دوستیهای خود با این و آن و اطرافش شده بود.

می خواست متحول شود و به فوتبال بازگردد، خدا بیامرز پاسهای دقیق و شوتهای سنگینی داشت، او با کاپیتان شدنش حق من و همه شهرستانیها را گرفت.

ظاهر و باطنش یکی بود، انزلی را با هیچ شهری عوض نمی کرد، یکسال به تیم ملی دعوت شدم و در اردو خیلی عذاب کشیدم، رقابت سنگین بود و شهرستانیها پشتیبانی نداشتند، تازه فهمیدم که غفور و سیروس چه کشیده اند.

پرتره سیروس قایقران

اگر آقای گل لیگ نمی شدم مرا دعوت نمیکردند، آنها ما را به زحمت تحمل می کردند. سیروس همیشه با خونسردی و جوانمردی با همه رفتار می کرد. یادش بخیر و روحش شاد.

بهمن صالح نیا :

من همیشه به نام ملوان افتخار می کنم چرا که نام ملوان عامل شناسایی بندر انزلی در سطح کشور شده است و این امر با زحمات و تلاش بازیکنان بزرگی چون سیروس محقق شده است.

نادر عزت الهی سیروس قایقران محمود فکری و حمید محمدیان

از افتخارات دیگر انزلی راهیابی چند بازیکن از این خطه به تیم ملی بوده است که با توجه به اوضاع آن زمان برای شهرستانی ها بسیار ارزشمند بود، من همیشه قایقران را مثل فرزندم دوست داشتم.

او با آن چهره خندان و سیه چرده خود به ما پیوست بچه بسیار محجوب و خجالتی بود،او افتخار زیادی برای ما آفرید اما متاسفانه هرگز از تمام توان خود استفاده نکرد.

به او گفتم تهران نرو آنجا آدم ها همدیگر را نمی شناسند و رقابت ناجوانمردانه زیاد است، پیشنهاد کردم به لیگ ترکیه برود.

من نمی بخشم آنهایی را که با راه انداختن تیمهای کذایی و بی هویتی چوان کشاورز و بانک تجارت و… باعث از هم پاشیدگی تیمهای اصیل شدند.

آرزوی من برای جوانان انزلی این است از قایقران الگو بگیرند

آرزو دارم جوانان امروز از سوابق و افتخارات سیروس الگو بگیرند، او وقتی تمرین شوت انجام می دادیم توپ هایمان را با شوتهایش پاره می کرد.

مرحوم دهداری ( معلم اخلاق ) همیشه می گفت اگر سیروس کمی منظم تر باشد می تواند یکی از بهترینهای فوتبال ما باشد، دهداری توجه خاصی به نظم و اخلاق داشت.

مرحوم دهداری

بحث من و دهداری با بقیه همیشه این بود که ورزشکار باید از هرجهت الگو باشد راه رفتن، صحبت کردن و… . حتی یکبار مرحوم دهداری قصد نداشت مرحوم قایقران را به اردو ببرد که من مانع شدم.

او می گفت این جوان خیلی بی تفاوت است

من سیروس را به اتاقم بردم و ساعتها با او صحبت کردم، سیروس هم در نظم و انضباط همانی شد که می خواستیم و بازوبند کاپیتانی را بدست آورد.

سیروس در زمان پروین به دلایل غیر فنی از تیم ملی خط خورد، او را جلوی مغازه مرحوم طلاکار دیدم.

گفتم سیروس تو به ما کمک کن ، نه من به تو. تازه از قطر آمده بود گفتم بیا ملوان برای تو برنامه تنظیم می کنم.

دوست دارم دوباره تو را در تیم ملی ببینم

سیروس به من قول داد، هرروز صبح خودم به او در کنار دریا تمرین میدادم و شبها به خانه اش سر می زدم.

او خیلی در این ایام به ملوان کمک کرد. بهترین خاطره ام ۲ گل زیبایی است که در این دوران به پرسپولیس در انزلی زد، او دوباره به تیم ملی دعوت شد و آن گل زیبا را به کره زد.

بعدها در بندر عباس او را دیدم مدتی بعد پیغام داد که میخواهم به ملوان بیایم و با شما کار کنم که موافقت کردم اما من سال بعد به چوکا پیوستم و …. خدا رحمتش کند و به خانواده اش صبر بدهد.

گالری تصاویر سیروس قایقران اسطوره فوتبال انزلی و گیلان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *