علیرضا عیسیپور، بازیگر توانمند سینما و تئاتر، در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۲۶ در شهر بندرانزلی، چشم به جهان گشود. او یکی از چهرههای اصیل و فرهنگی این شهر ساحلی است که با حضور در آثار شاخصی همچون ماهی و گربه، لرد، برگ سبز، درخت چشمه و سریالهایی مانند ابر میبارد و خانهای روی تپه، نام خود را در تاریخ هنر ایران ماندگار کرده است.
آغاز از انزلی، ادامه در تهران
علیرضا عیسیپور تا پایان دوره راهنمایی در بندرانزلی تحصیل کرد. اما مسیر هنرش با ترک زادگاه و ادامه تحصیل در تهران شکل جدیتری به خود گرفت. پس از فارغالتحصیلی، او به سپاه دانش پیوست و در همین دوران، با اجرای دو نمایش، فعالیت هنری خود را رسماً آغاز کرد.
آموزش زیر نظر بزرگان تئاتر ایران
عیسیپور در کارنامه خود آموزش در کلاسهای استادان بزرگی چون حمید سمندریان و استاد شنگله را دارد. همچنین بازی در نمایش “افعی” به کارگردانی علی نصیریان و “داش آکل” با اقتباس از صادق هدایت از جمله نخستین نقشآفرینیهای جدی او بر صحنه تئاتر بودند.
بازگشت به انزلی و اوجگیری در تئاتر
پس از چند سال دوری از زادگاه، عشق به انزلی و محلههای کودکیاش، او را به خانه بازگرداند. در گفتوگویی با انزلیپرس میگوید:
«من بچه بلوار و موجشکن بودم، برای همین خیلی زود به انزلی برگشتم.»
در بازگشت به انزلی، با استقبال خوب مردم و هنرمندان روبرو شد. نمایشهایی موفق روی صحنه برد که یکی از آنها چنان تحسینبرانگیز بود که علی نصیریان آنها را به صرف نهار به خزرویلا دعوت کرد.
دوری هفتساله، بازگشت به صحنه
پس از انقلاب، عیسیپور از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۵ از دنیای تئاتر فاصله گرفت. اما دعوت و پیگیری جوانانی مانند علیرضا قاروریانی باعث شد دوباره به صحنه بازگردد. با نمایش “قصه آهوهای کوچک” در جشنواره فجر، به کارگردانی قاروریانی، جایزه بهترین بازیگر نمایش را دریافت کرد و بار دیگر ستارهاش درخشید.
درخشش در سینما؛ از «ماهی و گربه» تا «لرد»
علیرضا عیسیپور در فیلمهای تحسینشدهای همچون ماهی و گربه به کارگردانی شهرام مکری و لرد اثر محمد رسولاف نقشهایی بهیادماندنی ایفا کرد. او همچنین در فیلم آواز می در کنار زندهیاد خسرو شکیبایی نقش یک جنگلبان را بازی کرد.
علاقهمندی به رضا معینی
یکی از کارگردانان محبوب عیسیپور، رضا معینی بود. او در مصاحبهای میگوید:
«آنقدر به آقای معینی علاقه دارم که اگر در کاری هم از من دعوت نکند، میگویم آقا رضا، افتخار بده فقط یک صحنه از جلو دوربین شما بگذرم!»
این جمله، اوج عشق و تواضع این هنرمند بزرگ را نسبت به حرفه و همکارانش نشان میدهد.