متاسفانه اما چند دهه است که سیاستگذاری های غلط، فشارهایِ عامدانه و تخریبهایِ کوتهبینانه، انزلی و ساکنانش را رنج میدهد.
ملوان، تنها نمادی از شهر و تاریخ انزلی نیست، بلکه نمادی از گذشته و آیندهی محتمل کل ایران است. یک «تیم» که در مقیاسی کوچک، میتواند توضیح دهندهی روندهایِ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاستگذاری و تصمیمسازی در خصوصِ آن، میتواند نمادی باشد از آنچه دربارهی آیندهی کشور میتوان تصور کرد.
بندر انزلی از دیرباز، چه بسا از ابتدای بنا نهاده شدنش، شهر و منطقهیی مهاجرپذیر، محلِ مراودهی فرهنگها، تولیدکنندهی ثروت و عامل خیر و برکت برای اطراف خود، تا تمام کشور بوده است.
این امر به علت موقعیت منحصر به فرد «طبیعی» و «جغرافیاییِ» این شهر ایجاد شده که به تبع آن نقش «فرهنگی» و «تجاریِ» پررنگش در تقاطعی منحصر به فرد، چهارراه با شکوهی را شکل داده که ظرفیتهای پایانناپذیرش مدام، به بازتولیدِ خود و خلق ارزش افزودهی مادی و معنوی پرداخته است.
متاسفانه اما چند دهه است که سیاستگذاری های غلط، فشارهایِ عامدانه و تخریبهایِ کوتهبینانه، انزلی و ساکنانش را رنج میدهد.
در این میان «منطقهی آزاد انزلی» که ایدهی اولیه و پیدایشش در راستایِ بسط و توسعهی آن ظرفیتها و ویژهگیها بوده، در عمل برایِ انزلی و ساکنانش به صورت معکوس عمل کرده است .
بر خلاف ایدهی مرکزی مناطق آزاد که ایجادِ تسهیلات و اعطایِ امتیازات برایِ رونق تولید بوده، در عمل منابع را به نام صنعت و تولید در روندی اشتباه به واردات و به تبع آن به خروج ارز و ورودِ کالاهای مصرفی اختصاص و رونق داده است .
کسبهی شهر، تجارِ کوچک محلی و بازارهای بومی را ضعیف کرده است. زیرا شما نمیتوانید تحت قوانینِ سرزمینِ اصلی با رقبایی که پنج دقیقه آنطرفتر تحت قوانینِ پر از معافیت، مقرراتزدایی شده و سرشار از تشویقهایِ مالیِ اعطایی است، رقابت کنید.
بندری که در مجاورت بندر انزلی، با نامی دیگر ثبت و فراگیر شده، به جایِ در پیش گرفتنِ سیاستهایی همافزا، با سیاستگذاریهایِ رقابتی ضد منطق جهانی بنادرِ مکمل و ضد منافع ملی، خود را در تقابلِ با قدیمیترین بندرِ شمالی کشور، بندرِ انزلی قرار داده و رشد و توسعهی خود را در به حاشیه بردنِ بندر در شهرِ انزلی دنبال میکند.
تعریفی از «توسعه» را شکل داده که نه تنها خود با ویرانیِ دریا و ساحل و محیط زیست سود میبرد، حتی تولیدات کشاورزی در استان را به شدت کاهش داده و این تولیدِ استراتژیک کشور را در تنها منطقهیی که تنشِ آبیِ بحرانی ندارد به قهقرا برده است چرا که توسعهیی سوداگرانه و ملک محور است، بدین ترتیب که مزارع و شالیزارهایِ فراوانی را بدل به «املاک» با رشد قیمتیِ غیرِطبیعی کرده، به نحوی که دیگر تولیدات کشاورزی برایِ کشاورز صاحب زمین محلی از اعراب نداشته و برایِ کشاورز بدون زمین هم امکانی برای اجاره و کشت وجود نداشته باشد. عاملی شده است در جهت تغییرِ ماهیت گردشگری در انزلی و کل گیلان، از گردشگری طبیعت محور و محیط زیست سبز و هوایِ پاک، به گردشگری مال، خرید، ملکبازی و نظایرِ آن تبدیل شده است.
و حتی اگر جذب سرمایه ایی را از بیرون از استان رقم زده باشد، سرمایه ایی مولد برای تولید و ایجادِ اشتغال نبوده، بلکه سرمایهایی برایِ واسطهگری و سوداگری در زمین و داراییهای ثابت غیرِ مولد است، یعنی گران شدن ملک، اجاره، قیمت تمام شدهی خدمات … و یک کلام تضعیف بیش از پیشِ مردمان محلی.
همهی اینها در حالی است که منطقهی آزاد انزلی در مناطق سرزمینیِ شهرستان بندرانزلی قرار گرفته و از محل منابع این شهر تشکیل شده و ارتزاق میکند.
در حالی که در جدیدترین شاهکار ضد انزلی، ضد گیلان و حتی ضد ملی که اخیرا به تصویب رسیده و بدل به مصوبهی لازمالاجرا شده، تا دهها کیلومتر دورتر -مثلا- ذیل چترِ امتیازات ویژهی آن قرار گرفته اند، در حالی که انزلی و مردمانش بازندگان مطلق این طرح غیرِسازنده و تشدید کنندهی شکافها اند، برخلاف ادعاهای روزهای اخیر، کل استان گیلان و مردمانش نیز به شدت از این طرح ضرر خواهند دید، زیرا همان روشِ به اصطلاح «توسعه»یی که انزلی را تخریب و تضعیف نموده، میخواهد به نقاطی دیگر در استان نیز سرایت داده شود، پس همان کولاژِ زشت و ناهمخوانی که انزلی را فرسوده است، به تمامیِ استان تعمیم یافته و روشِ ویرانگرِ سوداگری زمین و ملک و واردات کالاهایِ بیکیفیت را جایگزینِ یک توسعهی پایدار و تولید محور که اقتصاد و تجارتش در تکمیل توسعهی صنعتی – تولیدی و اجتماعی شکل میگیرد، نماید.
نمیتوان در راستای تمرکز زداییِ کشوری، به بازتولیدِ تمرکزگرای ضد تولید و تفرقهگر در مقیاسهای محلی اقدام نمود و با گمراه نمودن اذهان مردمان مناطق مجاور که اتفاق مثبتی برای ایشان روی داده است. انتظارِ پر کردنِ شکافها و ترمیم آسیبها را داشت، این نقضِ غرض است. البته دیدگاههای کوتهبینانهیی که از منافع عظیم کوتاهمدت سرمست اند، با انفجارِ سر، در بامداد خماری به خود خواهند آمد که نه از تاک نشان مانده، نه از تاکنشان. چرا که نمیتوان صاحب شانههایی که بر رویش ایستاده ای را زمین بزنی و خود سرپا بایستی.
در این میان در فوتبال فاقد درآمد فوتبالیِ ایران، که به علت فساد و انحصارِ رسانه، از حق پخش تلویزیونی ( این پِی و ستون توسعهی ورزشی در هفت دههی اخیر در سراسر دنیا) محروم است، ملوان بندرِانزلی هم در شهرِ خستهی انزلی و در جوارِ منطقه آزاد انزلی در لیگی مشغول به رقابت و درخشش است که همهی تیمهای آن از بخشهای توسعهیافتهی مناطق خود سهم برده و پشتیبانی و حمایت مالی میشوند، یعنی اگر هم رانتی از منابع محلی و ملی نصیب یک اقلیت محدود می گردد، حداقل آن صنعت یا تجارت متعلق به آن اقلیت، در راستای وظایف اجتماعیِ خود در خصوص جامعهی محلی، به رونق بخشهایی از آن محل اقدام میکنند، از جمله تشکیل تیمها و باشگاههای ورزشی جدید و ایجاد امکانات، منابع و زیرساختهایِ مورد نیاز آنها، و یا زیرِ چترِ حمایتی قرار دادن تیمها و باشگاههای قدیمی و ریشه دار، چرا که این تیمهایِ قدیمی -در صدرشان ملوان- در مناسبات اقتصادی-اجتماعیِ چند دههی اخیرِ کشو، دیگر توانِ بقا ندارند.
اکنون پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر و همهگیر شدنِ شعارِ «وفاق ملی» «برای ایران»، و با توجه به شرایط بسیار حساس و شکنندهیی که در آن قرار گرفته ایم.
شرایط اقتصادی بسیار سخت و خرد کننده، و شرایط جنگ سرد اقتصادی – تحریمیِ یک دههی اخیر که تا آستانهی تحمیل یک جنگ گرم تمام عیار به کشورِ عزیزمان پیش رفته است. قطعا میبایست با دیدگاهی بلندنظرانه و آیندهنگرانه از انحصارطلبی در منابع به سمت باز توزیع عادلانهی منابع اقدام نمود، تا بیش از این بنیانهایِ ملی در خطرِ تضعیف و نابودی قرار نگیرند.
این مهم با توجه به دیدگاههایِ غیرِ مرکزگرایِ دولت چهاردهم، فرصتی کوتاه در اختیار دارد تا به صورتی اصولی، شفاف و غیر فاسد در واحدهای محلی-منطقهیی، مردم را به صورت عملی و واقعی ذینفع گرداند.
برایِ شروع، تقویت عواملِ نشاط زا و ایجادکنندهی همبستگی عمومی، که به تقویتِ پیوندهایِ اجتماعی کمک میکند، میتواند قدم نخستین باشد.
در انزلی چه عامل پیوند دهندهیی بهتر و آمادهتر از ملوان؟
در دولتِ جدید که در آن نمایندهی شهرستانِ بندرِانزلی به عضویت کابینه در آمده -آن هم در وزارتخانهیی مرتبط- نمایندهی اسبق شهرستان، در مقام استاندارِ گیلان منصوب گردیده و مدیران استخوان خرد کرده پیشین، به مدیریت مناطق آزاد کشور باز گشته اند.
همهگی نوید دهندهی شرایطیست تا منطقه آزاد انزلی، با قرار دادن ملوان بندرانزلی تحت حمایت دائمیِ خود، گام نخست را در بازتوزیع منابع و تقویت شانههای خسته ایی که بر آن بنا گردیده است، برداشته و به رونق و نشاط و همبستگیِ اجتماعی در انزلی کمک نماید.
قطعا یک ملوان قوی، غیر از ارزشی نمادین، نشانهیی عینی از برگشتن شهرستانِ بندرانزلی به ریل درست و حرکت به سمت بازگشت به جایگاه تاریخی و سازندهی خود خواهد بود. تا دوباره این چهار راه طبیعت، جغرافیا، تجارت و فرهنگ، ارزشِ افزودهی مادی و معنوی تولید کند و همگان از خیر و برکتش بهرهمند شوند.
بدیهی ست که یک «انزلی» قوی، به یک «منطقه آزاد انزلی» قوی و پایدار منجر خواهد شد و این مثالی از یک قاعدهی زیربنایی و اصولی در خصوص تک تک شهرهایِ ایران است. یک انزلی قوی یک گیلان و یک ایران قوی، سربلند، با عظمت و سرشار از پیوندهایِ ملی و استوار بنا خواهد نهاد.