
سیروس قایقران، اسطوره فوتبال گیلان و کاپیتان تیم ملی ایران، در 1 بهمن 1340 در محلهی کلویر بندر انزلی چشم به جهان گشود. کسی که شماره ۹ او تا ابد بر پیراهن تیم ملوان انزلی جاودانه شد و نامش با دریا و غیرت انزلیچیها گره خورد.
دوران نوجوانی سیروس قایقران
آغاز فوتبال در زمینهای خاکی انزلی
از همان کودکی، سیروس در زمینهای خاکی محله کلویر با توپ آشتی کرد. استعداد ذاتیاش باعث شد خیلی زود به تیم منتخب آموزشگاهها راه یابد.
صعود از نوجوانان ملوان تا افتخارآفرینی در گیلان
در سال 1356 و در سن ۱۶ سالگی، به تیم نوجوانان و جوانان ملوان پیوست. بین سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۳ با گلها و نمایشهای درخشانش، ملوان را قهرمان گیلان کرد. از جمله گلهای خاطرهانگیزش میتوان به گل به پرسپولیس و گل دیدنی به تیم منتخب مازندران اشاره کرد.

محبوبیت و اخلاق پهلوانی
سیروس تنها بهخاطر مهارت در فوتبال محبوب نشد؛ تواضع، لبخندهای صمیمی و قلب پاکش او را به اسطورهای مردمی تبدیل کرد. در همان دوران، مردم او را بهعنوان نماد افتادگی، جوانمردی و اصالت میشناختند.
“غرور در مرام سیروس آبای جایی نداشت.”

افتخارات ملی؛ از کاپیتانی تا قهرمانی آسیا
در سال ۱۳۶۳ به تیم ملی ایران دعوت شد و تنها سه سال بعد، توسط شادروان مرحوم دهداری به عنوان کاپیتان تیم ملی انتخاب شد.
- سال 1367: کسب مقام سوم در جام ملتهای آسیا (قطر)
- سال 1369: قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن با گلهای زیبای قایقران
پیشنهادات اروپایی و بازگشت به ملوان
در اوج شهرت، سیروس پیشنهادهایی از باشگاههای آلمانی داشت اما راهی الاتحاد قطر شد. مدتی بعد به عشق انزلی به تیم ملوان بازگشت و تیم را قهرمان جام حذفی ایران کرد و به مسابقات آسیایی رساند.
مربیگری در کشاورز تهران و روزهای پایانی
در سال ۱۳۷۲ به تیم کشاورز تهران پیوست و بهعنوان بازیکن-مربی فعالیت کرد. پس از آن مدتی در تیم دسته دومی مسعود هرمزگان مربیگری نمود. در اواخر سال ۱۳۷۶، بارها تمایل خود را برای بازگشت به ملوان اعلام کرد.

حادثه تلخ و درگذشت
در نوروز سال ۱۳۷۷، در راه بازگشت از انزلی به تهران، در حوالی امامزاده هاشم در سانحه رانندگی بههمراه پسرش روحالله قایقران جان باخت. این حادثه قلب مردم انزلی و هواداران فوتبال را جریحهدار کرد.
چرا سیروس قایقران هنوز محبوب است؟
- کاپیتانی که با وجود تبعیض علیه شهرستانیها، شایستگیاش را ثابت کرد.
- کسی که با وجود پیشنهادهای مالی، انزلی را ترک نکرد.
- بازیکنی که قلب دریا داشت و همواره به نیازمندان کمک میکرد.
- چهرهای که هنوز عکسش در مغازههای انزلی به چشم میخورد.

روایتها از قایقران؛ از احمدزاده تا صالحنیا
محمد احمدزاده:
«ظاهر و باطنش یکی بود. انزلی را با هیچ شهری عوض نمیکرد.»
بهمن صالحنیا:
«سیروس افتخار ملوان بود. بچهای محجوب که متأسفانه هرگز از تمام توانش استفاده نکرد.»
جملهای ماندگار از سیروس قایقران
«بهترین جملهای که دربارهام گفتند این است: عجب قایقرانی دارد این ملوان!»
قایقران، پهلوان فراموشنشدنی فوتبال ایران
سیروس قایقران فقط یک فوتبالیست نبود؛ اسطورهای بود که غرور را کنار گذاشت، برای مردمش جنگید، و هنوز هم با نام او اشک در چشم مردم انزلی حلقه میزند. یاد و نامش گرامی و جاودانه باد.

سیروس در وزشگاه تختی انزلی
قایقران فوتبال ایران پس از بازگشت از قطر دوباره پیراهن سفید عزیز را به تن کرد تا با دیگر ملوانان ، قهرمان جام حذفی ایران شود و اینگونه خزر را عاشقتر کند.
قایقران از دیدگاه انزلی چی ها پهلوان بود

سهای دقیق و شوتهای سنگینی داشت، او با کاپیتان شدنش حق من و همه شهرستانیها را گرفت.
ظاهر و باطنش یکی بود، انزلی را با هیچ شهری عوض نمی کرد، یکسال به تیم ملی دعوت شدم و در اردو خیلی عذاب کشیدم، رقابت سنگین بود و شهرستانیها پشتیبانی نداشتند، تازه فهمیدم که غفور و سیروس چه کشیده اند.

اگر آقای گل لیگ نمی شدم مرا دعوت نمیکردند، آنها ما را به زحمت تحمل می کردند. سیروس همیشه با خونسردی و جوانمردی با همه رفتار می کرد. یادش بخیر و روحش شاد.
من همیشه به نام ملوان افتخار می کنم چرا که نام ملوان عامل شناسایی بندر انزلی در سطح کشور شده است و این امر با زحمات و تلاش بازیکنان بزرگی چون سیروس محقق شده است.

از افتخارات دیگر انزلی راهیابی چند بازیکن از این خطه به تیم ملی بوده است که با توجه به اوضاع آن زمان برای شهرستانی ها بسیار ارزشمند بود، من همیشه قایقران را مثل فرزندم دوست داشتم.
او با آن چهره خندان و سیه چرده خود به ما پیوست بچه بسیار محجوب و خجالتی بود،او افتخار زیادی برای ما آفرید اما متاسفانه هرگز از تمام توان خود استفاده نکرد.
به او گفتم تهران نرو آنجا آدم ها همدیگر را نمی شناسند و رقابت ناجوانمردانه زیاد است، پیشنهاد کردم به لیگ ترکیه برود.
من نمی بخشم آنهایی را که با راه انداختن تیمهای کذایی و بی هویتی چوان کشاورز و بانک تجارت و… باعث از هم پاشیدگی تیمهای اصیل شدند.
آرزوی من برای جوانان انزلی این است از قایقران الگو بگیرند
آرزو دارم جوانان امروز از سوابق و افتخارات سیروس الگو بگیرند، او وقتی تمرین شوت انجام می دادیم توپ هایمان را با شوتهایش پاره می کرد.
مرحوم دهداری ( معلم اخلاق ) همیشه می گفت اگر سیروس کمی منظم تر باشد می تواند یکی از بهترینهای فوتبال ما باشد، دهداری توجه خاصی به نظم و اخلاق داشت.
مرحوم دهداری
بحث من و دهداری با بقیه همیشه این بود که ورزشکار باید از هرجهت الگو باشد راه رفتن، صحبت کردن و… . حتی یکبار مرحوم دهداری قصد نداشت مرحوم قایقران را به اردو ببرد که من مانع شدم.
او می گفت این جوان خیلی بی تفاوت است
من سیروس را به اتاقم بردم و ساعتها با او صحبت کردم، سیروس هم در نظم و انضباط همانی شد که می خواستیم و بازوبند کاپیتانی را بدست آورد.
سیروس در زمان پروین به دلایل غیر فنی از تیم ملی خط خورد، او را جلوی مغازه مرحوم طلاکار دیدم.
گفتم سیروس تو به ما کمک کن ، نه من به تو. تازه از قطر آمده بود گفتم بیا ملوان برای تو برنامه تنظیم می کنم.
دوست دارم دوباره تو را در تیم ملی ببینم
سیروس به من قول داد، هرروز صبح خودم به او در کنار دریا تمرین میدادم و شبها به خانه اش سر می زدم.
او خیلی در این ایام به ملوان کمک کرد. بهترین خاطره ام ۲ گل زیبایی است که در این دوران به پرسپولیس در انزلی زد، او دوباره به تیم ملی دعوت شد و آن گل زیبا را به کره زد.
بعدها در بندر عباس او را دیدم مدتی بعد پیغام داد که میخواهم به ملوان بیایم و با شما کار کنم که موافقت کردم اما من سال بعد به چوکا پیوستم و …. خدا رحمتش کند و به خانواده اش صبر بدهد.






گالری تصاویر سیروس قایقران اسطوره فوتبال انزلی و گیلان